برای مشاهده مقالات هر پرونده روی عنوان آن کلیک نمایید
|
|
نتيجه جستجو براي يافتن کليد واژه : هنری پرکت |
|
کارتر مخالف سیاست مشت آهنین شاه بود
|
در ماه آگوست، سیآیای برآوردی اطلاعاتی تهیه کرده بود که میگفت ایران حتی در «وضعیت پیشاانقلابی» هم نیست...نمیتوانستیم زیر پای شاه را خالی کنیم چون سازوکاری برای جایگزینیاش نبود...در یادداشتی نوشتم رهبران ارتش توان ادارهٔ کشور را نخواهند داشت...همیلتون جوردن به رسانهها گفته بود شاه آدم ماست و تنها کسی است که در ایران ازش حمایت میکنیم. فکر کنم بلومنتال بود که گفت اگر کس دیگری نداریم بهتر است زود یکی پیدا کنیم چون این آدم دیگر جان و جوهری ندارد...میگفتم شاه ته تهش سه ماه دیگه هست. سه شنبه 17 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
سیا گفت سینما رکس را ساواک آتش زد
|
کارتر نمیخواست سر قضیهٔ حقوق بشر فشاری به شاه وارد شود... برژینسکی گفت شاه آدم ماست و باید به هر قیمتی شده پشتش بمانیم. هیچ سازش و مصالحهای در کار نبود و قرار شد ما هر کاری لازم شد در حمایت از او بکنیم...بعد از جمعۀ سیاه گفتم کار شاه دیگر واقعا تمام است. این جنگی بود میان او و مردمش و در چنین جنگی امکان نداشت او غالب شود...شاه گفته بود آمریکاییها و روسها تصمیم گرفتهاند ایران را به حوزههای نفوذ مجزا تقسیم کنند. ما جنوب را بر میداریم که بیشترین مقدار نفت را دارد و شورویها هم شمال را. يکشنبه 15 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
دیدار با قطبزاده آخرین راهحل مسالمتآمیز بحران گروگانگیری بود
|
مسدود کردن داراییها به چشم ایرانیها نمونهٔ دیگری از رفتار خصمانه علیه آنها بود و نهایتا مانعی سر راه آزادی گروگانها شد...خانمی به ما تلفن کرد و گفت دوست دختر روس قطبزاده در زمان دانشگاه رفتن او بوده و شاید بتواند باهاش تماس بگیرد...چون دستمان به مقامهای صاحب قدرت ایران نمیرسید برای هر کسی که به سرمان میزد شاید نفوذ و تأثیری داشته باشد، پیغام میفرستادیم... قطبزاده تضمینی نداد. ما بیهیچ دستاورد تازهای برگشتیم... میدانستیم اگر روابط را قطع کنیم، برقراری مجددش ممکن است تا ابد طول بکشد. چهارشنبه 1 خرداد 1392 |
|
|
|
گروگانگیری سفارت آمریکا را پیشبینی کرده بودم
|
نوشتم «اگر شاه در خاک ایالات متحده پذیرفته شود، میشود پیشبینی کرد یکی از این موارد اتفاق بیفتد.» اولیشان «کارکنان سفارت گروگان گرفته شوند.»...با آیتالله بهشتی در مورد بازگشت مهاجران و پناهجویان ایرانی صحبت کردیم. گفت اگر انقلاب را بپذیرند، راه برای برگشتشان باز است...از من خواستند نامهای از طرف رئیسجمهور کارتر به آیتالله خمینی بنویسم...هر روز صبح اولین کاری که میکردم، زنگ زدن به سفارت بود. آنسو کسی که انگلیسی حرف میزد، جواب میداد و میگفت: «لانهٔ جاسوسی». دوشنبه 30 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|